part94

تهیان: کیونگ می تو اینجا بودی
کیونگ می:آره من باهاشون نبودم
ا/ت:تهیان الان فهمیدی چرا تهیونگ دیشب بهت این پیام داده؟
تهیان: چی؟
تهیونگ دستمو گرفت
تهیونگ: چی میگی؟ ا/ت تو دیوونه ای
ا/ت: شاید
تهیونگ: من دیشب حالم خوب نبود و به تهیان...
ا/ت: لازم نیست توضیح بدی برام مهم نیست امیدوارم از فرصتت خوب استفاده کرده باشی من میرم لباس بپوشم برم شرکت

تهیونگ
کیونگ می: منم میرم دوش بگیرم
کیونگ می هم رفت
تهیان: تهیونگ چیشده؟
تهیونگ: من ا/ت ازهم جدا شدیم
تهیان: شوخیش هم خوب نیست
تهیونگ: من کی شوخی کردم؟ من و ا/ت دیشب از هم جدا شدیم خوبه؟
تهیان: چرا؟
تهیونگ: اگر میخواستم بگم دیشب بهت میگفتم به کسی نگو

ا/ت
من بازیگر نیستم چطور میتونم جلوی اشکای بی ارادم رو بگیرم اخخ سرم خیلی درده
لباس پوشیدم و یه آرایش ساده کردم و رفتم پایین
تهیونگ: باهم میریم
ا/ت: دلیلی ندارم باهات بیام
تهیونگ: ا/ت یادت رفته بابابزرگ چی گفت اگر ما دوتا از هم جدا شدیم که الان نباید بگیم اگر چون ما ازهم جدا شدیم بابابزرگ گفت که نباید تو خونه باهم بد باشیم پسرعمو و دخترعمو هستیم
ا/ت: تا دیروز عشقم بودی دوست پسرم بودی شب بهم خیانت کردی الان شدی پسرعموم
تهیونگ: چه خیانتی کردم؟
ا/ت: فقط بخاطر پدربزرگ و قولی که بهش دادم میام رفتم خواستم صندلی پشت بشینم و دیدم که همه چیز هست نمیتونم بشینم
تهیونگ: برای شرکته
ا/ت: زنگ میزنم راننده
تهیونگ: بشین جلو کاری باهات ندارم
رفتم نشستم

چند دقیقه بعد
تهیونگ: ا/ت من بهت هیچ خیانتی نکردم من اصلا از کیونگ می خوشم نمیاد گردنبند هم هنوز تو کشو میزم هست تو شاید اشتباه کردی اون عکس هاهم که گفتم قدیمیه
ا/ت: من از تو توضیح نمیخوام
تهیونگ: نمیشه که هروقت دوست داشتی جدا بشی از من
دستمو گرفت
تهیونگ: عزیزم گوش بده
ا/ت: من عزیز تو نیستم صبر کن میخوام پیاده شم
تهیونگ: باید گوش کنی ببینی چی میخوام بگم
ا/ت: تا سه میشمارم صبر نکردی به جون پدرم و مادرن که از همه برام عزیزترن یا زنگ پلیس یا خودمو از ماشین میندازم پایین
تهیونگ: باشه باشه چیزی نمیگم
ا/ت: میخوام با تاکسی برممم نمیخوام با تو بیام
تهیونگ:اجازه بده صبر میکنم تاکسی پیدا منی
ا/ت: گفتم که زنگ میزنم پلیس
تهیونگ: باشه رفتم...

شب
داشتیم شام میخوردیم
جونهو: ا/ت بابا چرا چیزی نمیخوری؟
ا/ت: میل ندارم
کیونگ می: ا/ت جون تو فکر نکنم صبحونه هم خورده باشی نکنه رژیم گرفتی
رینا: ا/ت راستمیگه رژیمی
جونهو: نه ا/ت رژیم نباید بگیره دکتر خودش گفته ا/ت کمبود وزن داری خودت بعد رژیم هم که بگیری مریض میشی دخترم بخور
ا/ت: بابا اصرار نکن نمیتونم
یه نگاهی به تهیونگ کردم اون هم مثل من داشت با غذاش بازی میکرد و نمیخورد و نگاه به کیونگ می کردم خیلی عاشقونه..
دیدگاه ها (۶)

part95

part96

part93

part92

love Between the Tides²⁹م: تو خونه ی ما براش نامه نوشته بودی...

love Between the Tides²⁶رفتم سوار ماشین شدم تهیونگ: دو ساعت ...

love Between the Tides¹⁸ ا/ت خیلی احساس ترس تو خونه ی تهیونگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط